alireza_jigar92

 

http://tinypic.com/nzey2r.jpg

نشسته ایم بر قالیچه ای به اسم جوانی... می تا زیم و گرد و خاک می کنیم

زمین زیر پایمان است و اسیر یک بازی شد یم

به اسم غرور... دیواری را برای پشت سر نهادن بلند نمی بینیم

سرا پا شور ... برد و باخت را می شناسیم؟

آشناییم با شعور؟

و جداییم با غم؟

یا غرق در غرور؟

چیزی در ماست روز و شب که آرام نداریم ... چیزی از جنس جستجو

چیزی مثل خیال یه آرزو...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد